روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا

کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را

متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا

کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این

کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته

باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می

کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده

بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی

را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ

ورد...

 

چند لینک مفید:


مدیرمحترم! لطفا گوش کن!++++++

میخ را باید محکم کوبید/چند تا از خصوصیات تعداد بسیار اندکی از کارمندان در همه کشورهای دنیا به جز ا

هر یک از ما بزی داریم این چنین

 

ماجرای مرگ همکاری که مانع پیشرفت دیگران بود

تأثیر حرف دیگران بر ما

اگرهر كس به اندازه فهمش سخن مي گفت

28راه بی نظیر برای تحت‌ تاثیر قرار دادن اطرافیان

 

 

 

 

__._,_.___